خاطرات ۲۸ صفر ۱۳۹۵

ساخت وبلاگ

سلام ما سه نویسنده ی این وبلاگ هستیم ما تصمیم گرفتیم خاطرات ۲۸ صفر سال پیش و امسال و سال های آینده رو تو این وبلاگ قرار بدهیم.از این که از این ویلاگ دیدن کردید متشکریم.شروع خاطرات ما از سال پیش هستش که در سال پیش ما برای پارسال خیلی چشم انتظار بودیم ولی پسر دایی و پسر عمو هایمان خوشگذرانی های سال پیش را زهر مار کرد اسمش امیر هستش این دوتا برادر امیر و مصطفی سال پیش فقط به ما گیر می دادند. مخصوصا امیر یک کار می گفت اگر نمی کردیم ما رو می کشت می داد با سیم می افتاد دنبالمون یا می گرفت ما رو می زد باسیم یا ما فرار می کردیم مصطفی هم همینطور یک بار ما بچشو اذیت کردیم راستی کچل هم که هست وقتی رم می کنه رگ کلش معلوم میشه حالا اونجا رم کرد رگ کله ی کچلش پیدا شد با کمربند افتاد دنبالمون یکی خورد تو پای من یعنی میلاد اینقدر درد گرفت که فحش ناموس بهش می دادم بی نانوس میای براشون کار می کنی رم هم می کنند بخدا اسن بشر خرند حالا راستی همشم تقصیر ما نبود بچه های این دو خر باهم داشتند دعوا می کردند حالا این واسه قبل ۲۸ صفر ۱۳۹۵ بود وقتی شروع شد که پدر مارو درآوردند وقتی که کار های اصلی شروع شد مثلا پوست کندن سیب زمینی و خورد کردن اون داییم کنار ما نشسته و ما داریم با دستگاه سیب پوس می کنیم هی به شوخی می زنه به پامون یا هی گیر می دن یا پیاز خورد کردن یا شستن سیب زمینی دستمون یخ کرد می گه خوب نکردید واقعا خرن ما و مامانامون و باباهامون یک عالمه بستنی و... دیگه برا همه می خرند و این هم بدون هیچ تشکری واقعا خرن و موقع پختن شوهر خاله ی مامانم یه آدم خریه که نگو با ملاغه افتاد دنبالمون و بد این کارا یه توب خریدیم و فوتبال بازی کردیم حالا دوباره یگم در اصل اینا همه خرند

برچسب‌ها: خر بودن رم کردن و

+ نوشته شده در  پنجشنبه بیست و پنجم آبان ۱۳۹۶ساعت 9:42&nbsp توسط مهدی میلاد و امیر  | 

خاطرات ۲۸ صفر 1396...
ما را در سایت خاطرات ۲۸ صفر 1396 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 28safar بازدید : 301 تاريخ : پنجشنبه 25 آبان 1396 ساعت: 16:16